«صداهای ما»؛ فیلمی که بیش از چشم مخاطب، گوش او را میخواهد
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۲۵۵۱۵
به گزارش خبرنگار خبرگزاری علم و فناوری آنا، فیلم «صداهای ما» یک فیلم مستند صرفاً صدا درباره گروهی از دانشجویان خارجی است که به مخاطب یک صفحه سیاه نشان میدهد.
«هیروشی هابو» کارگردان ژاپنی این فیلم میخواهد به مردم نشان بدهد که چطور دیدشان را عوض کنند. این فیلم ۵۵ دقیقهای حول گروهی از دانشجویان چندزبانه که در شهر تاکاهاشی از توابع اوکایاما است که ادبیات و زبان ژاپنی میخوانند و تعامل آنها هنگام نوشتن ترانهای درباره تجربیات زندگی شان در ژاپن ساخته شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این فیلم که در طول ۱۵ روز در سال ۲۰۲۱ ساخته شده است، درواقع لحاف چهل تکهای از تعاملات بدون فیلمنامه بین دانشجویانی است که هابو داشته ژاپنی یادشان میداده. بعضی دیالوگها به زبان مادری دانشجوها هستند، اما به اندازه کافی که بینندهها متوجه شوند چه اتفاقی دارد میافتد به زبان ژاپنی حرف میزنند.
کارگردان که یک موسیقیدان و فعال اجتماعی در غرب ژاپن است امیدوار است که بینندگان این فیلم بعد از تماشای آن بیشتر از زمانی که چیزی را با چشمان خود میبینند به سوژههای این فیلم توجه کنند.
بدون هر گونه کمک تصویری، آنها فقط باید به توانایی شان در خوب شنیدن تکیه کنند تا بفهمند داستان آنها را به کجا خواهد برد. کارگردان میگوید هرکسی تفسیر متفاوتی ارائه میدهد. هابو درباره فیلم میگوید: «این فیلمی است که اگر با دل و جان بهش گوش نکنید، چیزی ازآن نمیفهمید.»
هابو میگوید: «اگر شما با چشم هایتان به چیزها نگاه کنید، احتمالاً آنها را نمیبینید.» گروه ده نفرهای که در این فیلم بازی میکنند اغلب کارآموزهای فنی ویتنامی هستند، اما در بینشان یک دانشجوی آمریکایی و یک دانشجوی فرانسوی هم وجود دارد. هابو همچنین امیدوار است که مخاطبان فیلمش در نهایت بتوانند بازیگران فیلم را درک کنند، خودشان را به جای آنها بگذارند و تعصباتی که درباره انسانهایی که در ژاپن دارند را کنار بگذارند. هابو گفت: «در این فیلم داستان نقطه ثقل فیلم نیست، بلکه زندگی شرکت کنندهها نقطه ثقل است. این یک فیلم ساده و مثبت است.»
فیلم با تلاش هابو و دانشجوها برای آشنا شدن با هم در طول یک کلاس زبان ژاپنی آنلاین شروع میشود و مخاطب میشنود که آنها به درستی نمیتوانند کلمات یکدیگر را درک کنند. هابو امیدوار است که پروژه بعدی اش را بتواند در ایالات متحده بسازد و این بار این تجربه را به عنوان یک آسیایی ساکن یک کشور عمدتاً سفیدپوست نشین تکرار کند.
انتهای پیام/
منبع: آنا
کلیدواژه: ژاپن فیلم مستند سینمای جهان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۲۵۵۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کاش تلویزیون، این مدلی نبود
امروز روز مهمی برای فوتبال ایران در عرصه باشگاهی است؛ با توجه به اهمیت دیدارهایی که قرار است برگزار شود، ممکن است سرنوشت قهرمان این دوره از بازیهای لیگ برتر مشخص شود. دست بر قضا دو بازی بسیار مهم هم قرار است برگزار شود که هر دو تأثیرگذار و تعیینکننده خواهند بود. یکی در تبریز که استقلال صدرنشین با تراکتور مچاندازی میکند و دیگری در تهران که سپاهان به مصاف پرسپولیس میرود.
برگزاری هر دو دیدار در یک روز، چهارشنبه بزرگی را رقم زده و با توجه به حساسیت موجود در جدول ردهبندی، اهمیت این دیدارها را اگر از دربی بیشتر نکند، دستکمی از آن هم ندارد. این دو بازی با توجه به حضور تماشاگرانی که برای گرمشدن میدان پا به ورزشگاه میگذارند، ویترین مناسبی برای تبلیغ این رشته ورزشی در ایران است. البته که با توجه به رشد فضای مجازی، چنین ویترینی بیش از گذشته در عرصه بینالمللی معرفی شده، ولی فرصت بینظیری بود که بتوان از کنار آن بیشترین بهره را برای معرفی چهره دیگری از ایران برد.
قبل از ادامه مبحث همین ابتدا باید تکلیف را مشخص کرد که چنین روایتی با علم و آگاهی از این موضوع پیاده میشود که فوتبال مثل قبلا دغدغه کوچه و بازار نیست. درست در روزهایی که سفرهها کوچکتر شدهاند، خیلی نیاز به دلِ خوشی است تا برای بازیهای لیگ برتر، مثل سابق سرودستی شکسته شود. با علم به این موضوع، ولی بازهم میشد از این فرصت، استفاده درخوری کرد به شرط آنکه تلویزیون، این مدلی نبود.
این مدلی بودن تلویزیون در چند مورد خلاصه میشود؛ اول و مهمترین آنها انحصارطلبی است. صداوسیما سالهای زیادی است که اجازه تأسیس و رشد شبکههای خصوصی را نمیدهد و همه چیز باید تحت سیطرهاش قرار بگیرد. حتی اگر قرار به فعالیت بر بستر اینترنت هم باشد، باز باید این نهاد نیمچه چراغ سبزی نشان دهد. ناگفته پیداست که چنین نگاهی، روایت را یکسویه و رفتهرفته مخاطب را دلسرد میکند. نگاه تکراری به وقایع با چهرههای برمدار مانده، اجازه ذوقزدگی از مخاطب را میگیرد.
پیامد اصلی آن، ریزش مخاطب است. اتفاقی که چندسالی است رخ داده و به گواه آمار همین نهاد و البته اظهارات مسئولان ردهبالایش، برنامهها دیگر مخاطب چندانی ندارند. تمام مواردی که در بالا گفته شد، شامل برنامههای ورزشی میشوند. انحصار در این مورد تأثیرش را گذاشته و مخاطب مثل سابق استقبالی از آن ندارد. تازه برای فوتبال، خاصه از نوع پخش زندهاش، شرایط برای تلویزیون بهتر است و همچنان در زمره برنامههای پربینندهاش محسوب میشود.
ناگفته پیداست که این پربینندهبودن در مقایسه با سایر برنامههای کنونی است وگرنه کیست که نداند آمار در مقایسه با گذشته در همین بخش هم چنگی به دل نمیزند.
پس دومین مدل تلویزیون که در چنین روز مهمی برای فوتبال میتوانست بهتر باشد، ولی نیست، ریزش مخاطبش بهواسطه راندهشدن اکثر متخصصان و سپردن امور به دست آنهایی است که آمار نشان داد، صلاحیت چندانی برای تولید محتوای جذاب و البته مخاطبپسند ندارند.
غلبه نگاه پولی بر کیفیت هم دیگر مدل تلویزیون است که مخاطب فوتبالی را در چنین روزی آزار میدهد؛ پخش آگهیهای بازرگانی تا یک ثانیه مانده به شروع بازی و زیرنویسهای ناتمام در طول ۹۰ و چند دقیقه هم نشان میدهد که تلویزیون از پخش فوتبال، به دنبال بهره مالی است. افزایش درخور نرخهای آگهی در زمان پخش دیدارهای مهم هم مهر تأییدی بر این ماجرا است. این موارد بخشی از تلاش برای انحصارطلبی تلویزیون در چنین رویدادهایی را توجیه میکند؛ هرچند تمامی اتفاقات را شامل نمیشود. حالا دیگر، سخنگفتن از این بحث کهای کاش این نهاد کمی با همین فوتبال که از ثانیه به ثانیهاش درآمدزایی میکند با روی خوش تا میکرد و دستی در جیب میکرد تا باشگاههای تا بن گرفتار بدهی را نجات دهد، امری آرمانگرایانه به نظر میرسد.
اصولا، اما در دنیایی بهتر، در چنین چهارشنبههایی که مردم هم دل و دماغی برای پیگیری بازیهای فوتبال داشته باشند، فضا برای رقابت آزاد باز است تا هر شبکه تلویزیونی که خدمت و کیفیت بهتری در پخش و تولید محتوا دارد، بتواند میهمان خانههای مخاطب شود. هرچند شاید مخاطب هم مجبور شود اندکی پول برای تماشای این زیبایی بپردازد، ولی آنوقت دیگر خیالش راحت است که نقد و نگاه یکطرفهای به او خورانده نمیشود و قرار نیست با دیدن لحظه به لحظه برمدارماندگان، با آگهیهای ریزودرشت، زیرنویسها و تبلیغات عجیب و غریب که به میانه میدان هم کشیده شده و تولید محتوایی که فاقد جذابیت و کیفیت است، لذت تماشای یک بازی فوتبال از او سلب شود.